- سیب – - حوا – - آدم – . . . همه بهانه بودند برای استتار ِ - من – در تاخت ِ کجاوه - مَنیِّت – تا عدم . . . متهم اصلی - من - هستم .
فرهین
+ نوشته شده در یکشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۱ ساعت توسط فرهين
|
فریادهایم را هیچکس نشنید. سکوت کردم . سکوت من ؛ فرياد لحظههاي تنهاييست. آموختم كه سكوت، بالاترين فرياد است . فرياد ميزنم ... فريادي بيصدا در سكوت ؛ در باران ... تنها و بدون چتر ... بدون چتر در زير باران ... به هیچ چتری نیاز ندارم.
به رهايي مي انديشم و...
یاد این شعر شاملو می افتم : خش خش برگها ، زیر قدم هایم می گوید: بگذار تا فرو افتی ، آنگاه راه آزادی را باز خواهی یافت...
******* نوشته های این وبلاگ ، در سایت شعر نو و شعر ناب به ثبت رسیده است. لطفا در هنگام تصویربرداری از نوشته هاي نويسنده، نام و آدرس وبلاگ را ذکر فرمایید.