آری … دلم ! ، گلم ! حرمت نگه دار


کاین اشکها خون بهای عمر رفته من است


سرگذشت کسی که هیچ کس نبود


و همیشه گریه میکرد


بی مجال اندیشه به بغضهایش


تا کی مرا گریه کند


تا کی


و به کدام مرام بمیرد

آری … دلم ! ، گلم

ورق بزن مرا


و به افتاب فردا بیاندیش که برای تو طلوع میکند


با سلام و عطر آویشن

 

6.jpg